سه درس ادیسون برای استارت آپ ها
به گزارش وبلاگ حرف دل، وقتی کلمه کارآفرین را می شنویم، مهارت ها و استعداد هایی که یک فرد احتیاج دارد تا کسب و کاری ایجاد کند و رشد مالی را رقم بزند، در پی آن می آیند.
به گزارش دنیای اقتصاد، کارآفرینان افرادی هستند که منظره را به واقعیت تبدیل می نمایند، شغل ایجاد می نمایند، محصول درست می نمایند و آن ها را به دست ما می رسانند. کارآفرینان عاملان تغییر هستند و می توانند از قابلیت های رهبری خود برای تیم سازی استفاده نمایند و وقتی دنیا را ترک می نمایند که تغییری در آن اعمال نموده باشند.
در کنار اسامی معاصری مثل بیل گیتس و استیو جابز، رسانه ها با رواج اصطلاحات مربوط به کارآفرینی، نام های قدیمی تری مثل توماس ادیسون را هم دوباره به زبان می آورند؛ فردی که همچنان احتیاج داریم روحیه شکست ناپذیرش را بستاییم، در محیط کار از آن بهره ببریم و در کلاس های درس آموزشش دهیم. ادیسون یک الگوی تمام و کمال کارآفرینی است، چون هر چهار اقدامی را که ژوزف شومپیتر، اقتصاددان بزرگ، از اجزای کارآفرینی می داند را انجام می داد: فراوری محصولات تازه، فراوری متد های تازه فراوری، ایجاد بازار های تازه و ایجاد اشکال تازهی از سازمان ها.
ادیسون با کوشش بی وقفه برای نوآوری توانست اثری بزرگ بر دنیا داشته باشد. تجربیات و اقدامات او، برای بنیان گذاران استارت آپ های امروزی که در کوشششان برای ساختن کسب و کار های پیروز با یاری تکنولوژی نوآورانه، با چالش های مشابهی روبه رو هستند، درس های ارزشمندی دارد.
در این مطلب، سه درس مهم را که بنیان گذاران استارت آپ ها می توانند از داستان توماس ادیسون بیاموزند، عنوان می کنیم:
1- شکست را به عنوان سنگ بنای پیروزیت بپذیرید
من شکست نخورده ام، بلکه 10 هزار راه را پیدا نموده ام که کارآیی ندارند. - توماس ادیسون
داستان ادیسون گواهی است بر قدرت مقاومت او در مواجهه با شکست. معروف ترین اختراع او که لامپ رشته ای است، قبل از اینکه به پیروزیت برسد، به هزاران آزمایش احتیاج داشت. ادیسون شکست ها را مانع نمی دید، بلکه آن ها را فرصت های یادگیری ارزشمند می دانست. هر کوشش ناپیروزی، او را به درک موضوع فنی یا بازاریابی که در دست داشت، نزدیک تر می کرد. به طور کلی، یادگیری مسیری به سوی پیروزیت است و یادگیری هم معمولا از شکست ها حاصل می گردد. هیچ کارآفرینی دوست ندارد شکست بخورد، اما واقعیت این است که این اتفاق برای بیشتر آن ها می افتد.
بنابراین، تعجبی ندارد که انعطاف پذیری و پشتکار را دو ویژگی شخصیتی کلیدی بدانیم که بنیان گذاران استارت آپ ها برای رسیدن به پیروزیت، لازم دارند. ماهیت پروژه شما مهم نیست. با هر سطحی از نوآوری در آن، قبل از اینکه به این نتیجه برسید چه چیز هایی کارآیی دارند و چه چیز هایی ندارند، مجبورید چند بار شکست را بپذیرید.
2- فرهنگ مولد سختکوشی و آزمایش کردن را پرورش دهید
بیشتر مردم فرصت را از دست می دهند، چون با پوشیدن لباس کار غرق روتین های کار می شوند. - توماس ادیسون
این را دیگر همه می دانند که پرورش یک فرهنگ استارت آپی مولد، کلید پیروزیت تیم شماست.
ادیسون به سختکوشی، انجام آزمایش های بی وقفه و تعهد به پیشرفت مداوم معروف بود.
او می دانست که نوآوری احتیاجمند تمایل به کشف قلمرو های ناشناخته و به چالش کشیدن باور های همگانی است. در لابراتوار منلو پارک (Menlo Park)، او محیطی درست نموده بود که کنجکاوی، همکاری و یادگیری مستمر را مورد تشویق قرار می داد. به عنوان مثال، ادیسون می دانست که هوش جمعی و منظره های متنوع اعضای تیمش، می توانست به نوآوری های پیشرو منجر گردد. او خیلی فعالانه ارتباطات باز، کار تیمی و به اشتراک گذاری ایده ها را رواج می داد.
در واقع، او فعالیتی موسوم به پژوهش گروهی را اجرایی می کرد. در این فعالیت، محققان با تخصص های مختلف روی پروژه ها کار اشتراکی می کردند و دانش و مهارت های منحصر به فرد خودشان را به کار می گرفتند. این رویکرد مشارکتی، باعث پخش شدن ایده ها بین افراد می شد و سرعت نوآوری را بین آن ها بالا می برد.
یادگیری مستمر عمیقا در فرهنگ منلو پارک نهادینه شده بود. ادیسون معتقد بود که یادگیری باید یک پیگیری مادام العمر باشد و دانش برای هر پیشرفتی لازم است. او اعضای تیمش را تشویق می کرد همواره مهارت های تازه به دست آورند، خودشان را در برابر آخرین پیشرفت ها به روز نگه دارند و از ذهنیت رشد استقبال نمایند.
اشتهای سیری ناپذیر ادیسون برای یادگیری معروف بود و اغلب ساعت ها برای مطالعه و آزمایش کردن وقت صرف می کرد.
وقتی او خودش را وقف یادگیری مداوم می کرد، الگویی برای کل لابراتوار می شد و الهام بخش تیمش بود تا همواره در پی پیشرفت باشند و پایگاه دانش خود را توسعه دهند.
3- منظره را با عمل گرایی ترکیب کنید
چیزی که فروش نمی رود را نمی خواهم اختراع کنم. فروش هر چیزی نشانه کاربردی بودن آن است و کاربرد داشتن همان پیروزیت است. - توماس ادیسون
ادیسون همزمان با نگاهی که به آینده داشت، عمیقا در رویکردش عمل گرا بود. او می دانست ایده هایی که به کاربرد عملی تبدیل می شوند و به نفع جامعه هستند، چقدر اهمیت دارند؛ و این کاربردپذیری را با سودآوری مالی اختراعات تیمش می سنجید.
این توازن بین تفکر آینده نگرانه و اجرای عملی، درسی مهم برای بنیان گذاران استارت آپ هاست. داشتن منظره واضح نسبت به آینده شرکت لازم است، اما همزمان باید این منظره را در اهداف واقع بینانه و طرح های عملی پیاده کرد.
استارت آپ ها باید احتیاج های بازار را بشناسند، مدل های کسب و کار سودآور درست نمایند و محصولات و خدماتی فراوری نمایند که ارزش محسوس برای مشتریان دارد.
بنیان گذاران باید مثل ادیسون سرسخت، سازگارپذیر و متعهد به حل مسائل باشند. آن ها با الهام از میراثی که او به جا گذاشته، می توانند این درس ها را در خصوص بنگاه های خودشان به کار بگیرند و شانس یک اثرگذاری ماندگار در دنیای نوآوری را افزایش دهند.
منبع: فرارو